دشت ناور» غزنی، یکی از نخستین زیستگاههای انسانهای ماقبل تاریخ محسوب میشود که نماد فرهنگ مردم آن زمان در سرزمین کهن افغانستان است.ولایت غزنی در مرکز افغانستان قرار دارد و از طرف شمال با ولایات بامیان» و میدان وردک»، از جنوب و جنوب غرب با ولایت زابل»، از مشرق با لوگر و پکتیا»، از جنوب شرق به پکتیکا» و از مغرب با ولایت ارزگان» و دایکندی» همسایه است.
شهر غزنی مرکز ولایت غزنی و از کابل 135 کیلومتر فاصله دارد.
یکی از مناطق تاریخی و دیدنی غزنی منطقه دشت ناور» است که قدمت تاریخی آن به دوره انسانهای ماقبل تاریخ میرسد.
دشت ناور که در شهرستانی با همین نام، در 55 کیلومتری شمال غربی ولایت غزنی قرار دارد و مساحت آن 7500 هکتار میباشد.
در مجموع این منطقه که 3200 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، حدود 70 هزار هکتار مساحت دارد.
طبق نوشته محمد عظیم عظیمی»، پژوهشگر و کارشناس میراث فرهنگی غزنی، دشت ناور غزنی به لحاظ تمدن ما قبل تاریخ دارای اهمیت فوق العاده است.
در این دشت زیبا، تپههای چهارگانهای در بخش شمالی واقع شده که ارتفاع آن حدود 40 تا 60 متر بوده و زیستگاه انسانهای ما قبل تاریخ محسوب میشوند.
آنگونه که در کتاب جغرافیای ولایت غزنی» اثر محمد عظیم عظیمی» آمده است، بقایا و آثار به دست آمده از دشت ناور پس از تحقیقات و کاوشهایی که برای نخستین بار در سال 1967 توسط هیئتهای افغانستانی و هندی صورت گرفت شامل تبرهای ابتدایی، شمشیرهای دو لبه و چاقوهای کوچک میباشد که از نوع سنگهای آبسیدین» هستند.
شاید علت تجمع انسانهای ما قبل از تاریخ در پناهگاههای صخرهای این منطقه، وجود چراگاههای وسیع و خرم، وجود مواد خام از قبیل سنگها و موقعیت استراتژیکی تپههای این دشت بوده است که زمینه کنترل و نظارت بر شکار را برای مردم آن دوره فراهم آورده، وجود آب کافی از قبیل چشمههای زلال نیز به ست مردم در این منطقه کمک کرده است.
ابزار کشف شده و پناهگاههای مستحکم بر بلندای تپهها، نمایش دهنده فرهنگ و رشد مردم ما قبل تاریخ در سرزمین کهن افغانستان است.
بر اساس نوشته عظیمی در واقع این آثار، نماینده هنر انسانهای عصر کهن سنگی» است که اولین بخش از تاریخ تفکر، تخیل و خلاقیت بشری به شمار میرود.
از آنجا که منطقه دشت ناور در اثر فعالیت آتشفشانها و زلهها به وجود آمده، میتوان قدمت این منطقه را اواخر پلیوسن» یعنی عصر یخبندان و پلستویسن» (عصر کهن سنگی) دانست.
یکی از نکات قابل توجه در رابطه دشت ناور، شکافی است که در دوارن عصر کهن سنگی در قسمت وسیعی (از اروپا تا چین) وجود داشته و توسط دشت ناور غزنی و هزار سم»، پر شدهاست.
هم اکنون نیز در جوار یکی از تپهها، چشمهای زلال و صاف با 2 دریاچه طبیعی و جالب به عمق 2 متر نظر هر بینندهای را جلب میکند.
چشمههای آب گرم دشت ناور
در شرق دشت ناور کوههای مختلفی وجود دارد، در این ناحیه جریان باد، عمل فرسایش را سرعت بخشیده، و در شکل صخرهها تغیرات زیادی ایجاد کرده است.
در دشت ناور بقایای 8 مرکز آتشفشانی و 2 چشمه مهم آب گرم وجود دارد.
آب گرمی در منطقه قلعه چه» به نام گرم آب» شهرت دارد که حرارت آن به 35 درجه سانتیگراد میرسد، این چشمه در مرکز ناور، 45 کیلومتر به طرف غرب واقع شده است.
علاوه بر غاز، پرندگان و مرغان آبی، تعدادی از حیوانات دار و خزندگان نیز در این منطقه زندگی میکنند که میتوان از شغال، گرگ، روباه، موش خرمایی و سمور نام برد.
روزگاری که کاروانها به سمت هرات حرکت می کردند ، این منارها بودند که آنان را به سمت شهر راهنمایی میکردند و در داخل شهر هرات نیز نخستین بنایی که از دور در نظر اول به چشمت میخورد، منارها بودند که در گوشۀ شمالی شهر مانند ۵ برادر مهربان وصمیمی و مغرور ایستاده بودند و به هر تازهواردی اقتدار حکمرانان تیمورشاهی و توجه خاص آنان به ساختن عمارات زیبا و هنر معماری را به رخ میکشیدندتا زمانی که در چندقدمی منارها نایستی، عظمتشان را آنچنان که باید، درک نمیکنی.
مصلی هرات در منطقه باستانی نزدیک به دامنۀ کوه سعید مختار در منطقه یی موقعیت داشته که از قدیم آن را بنام خیابان یاد می شد، که در گذشته به نام خیابان یاد می شد و مرکز اموزش علم و هنر و فرهنگ آن زمان بوده است . از انجایی که پادشاهان تیموری توجه خاصی به بنا نمودن عمارات زیبا و معماری هنری داشته اند.این منطقه در زمان حکمرانی شاهان تیموری در اواسط قرن هشتم الی قرن دهم هجری آباد شده است که به گفته مورخین عهد رنسانس هرات در این دوران بوده است. .گوهر شاد بیگم و همسرش شاهرخ میرزای تیموری برای اولین بار در ۸۲۰ هجری قمری-اواسط قرن نهم هجری قمری-پروژه اعمار این مجموعه را آغاز نمود که شامل شامل ۹ ساختمان و ۱۰ مناره است . ۹ ساختمان ان شامل: مدرسه گوهرشاد»، مسجد جامع گوهرشاد»، مدرسه سلطان حسین بایقرا»، خانقاه سلطان حسین بایقرا»، مسجد جامع امیرعلی شیرنوایی»، دارالحفاظ»، دارالشفا»، خانقاه اخلاصیه» و مدرسه اخلاصیه» بود.بخش اعظم طرح در زمان حیات گوهر شاد بیگم بنا شد و پس از مرگ وی درسال۸۶۱( هـ . ش)، سلطان حسین میرزا» کارهای باقی مانده را تکمیل کرد و مجموعه مصلی را با درختان کاج، صنوبر و سرو تزئین کرد. مصلی های هرات پنج پایه بوده که هر کدام آنها به دوره های متفاوت تاریخ ما ارتباط دارند؛ مصلی اول را سلاطین کرت هرات بنا نهاده بودند؛ مصلی دومی را امیر تیمور کورگانی ساخته و مصلی سوم یاد گار عهد شاهرخ میرزا و چهارمی مربوط به دوران سلطنت سلطان حسین بایقرأست. مصلی پنجم را نیز سلاطین ازبک بنا نهاده بودند که بوسیله ی سلاطین اول صفویه به اتمام رسانده شده است.هر یک از این مصلی ها دارای صحن و ایوان و گنبدی بودند و دو منار مرتفع نیز داشته اند.
گوهر شاد بیگم با احداث اولین مدرسه و مسجد جامع که با خشت پخته و کاشی تزئین گردید، موفق به اعمار چهار منار سر به فلک کشیده شد که در اطراف آنها ایوان مقصوره و رواق های مزین به کاشی بر زیبایی مدرسه افزود.گنبد گوهر شاد که آرامگاه گوهر شاد و فرزندانش می باشد از جمله آثاری است که با آب طلا، کاشی و سنگ مرمر تزئین و ترتیب یافت. مدرسه ی سلطان حسین بایقرا از جمله عظیم ترین بناهای تاریخی آن دوران بوده که در بخش میانی آن آرامگاه سلطان حسین بایقرا و فرزندانش قرار دارد که از سنگ مرمر تبریز و کاشی مکتب هرات تزئین گردیده است.مسجد جامع مدرسه اخلاصیه، دارالحفاظ و خانقاه امیر علی شیر نوایی به پایه اکمال رسیده و بر هویت تاریخی این مرکز فرهنگی افزوده است.مناره در هنر و معماری اسلامی از جایگاه خاصی برخودار است و از ویژگیهای آن میتوان به جایگاه مشخص مؤذن برای اذان، کاربرد اهداف دفاعی و نظامی و نشاندادن قدرت و حاکمیت اشاره نمود. در کنار منار مسجد جامع گوهر شاد گنبدیست که بنام گنبد سبز یا گنبد کلاه درویش یاد می شود و آثار دیگر کاملا از بین رفته است .
مجموعه ی مصلی هرات از جمله ساحات با ارزش باستانی و تاریخی آسیا است که روزگاری مرکز علم و فرهنگ و هنر مشرق زمین محسوب می گردید که در آن هزاران شاگرد و طالب العلم تحت نظر استادان بزرگ و جهان شمولی چون مولانا عبذالرحمن جامی و کمال الدین بهزاد،مشغول به فراگیری علوم و هنرهای مکتب اصیل هرات بوده اند.متأسفانه، دیدۀ حسود روزگار عظمت و شوکت هرات و دربار مجلل تیموری و آن همه آبادی و آبادانی و فراغ خاطر و آسودهحالی و آرامش هرویان را دیده نتوانست. بعد از ویرانی مصلی در زمان سلطنت عبدالرحمان، چیزی که از آن همه ابنیۀ عالیه باقی ماند، ده پایه منار بود و گنبد مزار گوهرشاد و پسرش میرزا بایسنقر که تمام عمارت از بیرون با کاشیهای هفترنگ منقش و به خطوط ثلث نهایت زیبا و آیات قرآنی، مزین و اندرون صفه و ایوان شبستان به گچ مقرنس و رسمی طراحی و با آبرنگ و طلا و لاجورد در کمال مهارت نقاشی شده بود وآن هم مشرف به ویرانی است.
از جملۀ ده پایۀ منار موصوف یک پایه از منار و دو قفسه مسجد جامع گوهرشاد ده سال بعد از خرابی مصلی فرو غلطیدند. منار گوشۀ شمال شرقی مدرسه گوهرشاد و پایۀ منار گوشۀ جنوب غربی مدرسۀ موصوف و منار گوشۀ جنوب شرقی آن که در حال رکوع بود، به مرور ایام یکی بعد از دیگری سر به سجده نهاد و دیگر برنداشت و یک پایه از منار مسجد در همین سالهای اخیر فرو خفت و اکنون یک پایه از منار مسجد جامع و چهار پایه از منار مدرسۀ میزرا حسین بایقرا باقی و پای متانت بر زمین میفشارد. سالهای طولانی جنگ و بعد از آن نیز بیتوجهی به آثار تاریخی افغانستان قد منار پنجم را حدود دو درجه خم کرده و او را زودتر از بقیه به سجدۀ ابدی میکشاند
بخش دوم و پایانی
. آنچه جریان دارد
2-1. ایجابات رویکرد ایالات متحده
رویکرد ایالات متحده نسبت به پروسه صلح، تغییر قابل توجهی نکرده است. برای ایالات متحده، اولویت منافع خود آن کشور است و نه سرنوشت شهروندان و نظام ی افغانستان. چنانکه در سال گذشته نیز ترامپ تصریح نمود که نوع نظام ی در افغانستان و دفاع از دموکراسی جزو وظایف ما در افغانستان به شمار نمیرود. بنابراین، در روند صلح، ممکن است منافع شهروندان افغانستان قربانی گردد. از سوی دیگر، منافع تیمی تیم ترامپ نیز ایجاب میکند که در روند صلح، برخی ریسکها را در حین توافق با طالبان بپذیرند. کاروزار پیش روی انتخاباتی ایالات متحده ایجاب میکند که تا فرارسیدن انتخابات، تیم ترامپ در افغانستان به یک دستاوردی نائل شود. به همین جهت، ممکن است مانند گذشته، در دام خطاهای استراتژیک بیفتد. علاوه براین، تمایل و تلاش خلیلزاد برای دریافت عنوان قهرمانی صلح، سبب میشود که دغدغههای شهروندان افغانستان برای وی چندان مطرح نباشد.
اما تلاشهای قطری خلیلزاد و رسیدن به اهداف شخصی و تیمی، بدون چالش هم نیست. از یکسو مقاومت حکومت افغانستان در برابر تحقق نیات اصلی خلیلزاد و از سوی دیگر، عدم همراهی پنتاگون، جامعه مدنی و کارگزاران ی مخالف در کنگره ایالات متحده را نباید دست کم گرفت. این جبهه، هر نوع توافقی صلحی را نخواهند پذیرفت. بحث تنها دغدغه حکومت و شهروندان افغانستان یا نگرانیهای جامعه مدنی ایالات متحده در قبال دستاوردهای دو دهه گذشته در افغانستان نیست. بسیاری از جنرالان پنتاگون و منسوبین پرتجربه و کارکشتهی سازمان سیا نیز در قبال تهدیدهای احتمالی از ناحیهی قدرتیابی مجدد طالبان و فراهم شدن زمینه برای گروههای دهشتافکن در افغانستان که تهدید جدی علیه امنیت و منافع خود ایالات متحده خلق خواهد کرد، نگرانیهای جدی دارند.
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید.
دشت ناور غزنی یکی ازکهن ترین مکان های زندگی انسان های اولیه درافغانستان بوده که از جمله ذخیره گاه های مهم حیات وحش و پرندگان کمیاب مهاجر به ویژه قاز حسینی محسوب می شود.
داکتر جلال الدین ناصری رئیس حفاظت از ساحات طبیعی اداره ملی حفاظت محیط زیست افغانستان به صدای امریکا گفت که به منظور حفاظت بهتر از دشت ناور و نادرات آن، قرار است این ساحه به عنوان ساحۀ حفاظت شده اعلام شود.
دشت ناور با داشتن یک بند آب طبیعی که حدود ۶۰ کیلومتر بر ۱۵ کیلومتر مساحت دارد، زیستگاه مهم بیش از ۳۰ نوع پرندۀ کمیاب از جمله انواع مختلف مرغابی ها و پرندگان مهاجر می باشد.
در چند سال اخیر شکار غیر قانونی در دشت ناور سبب شده است که حیوانات و پرندگان کمیاب این ساحه رو به انقراض بروند. اما مسوولان می گویند که اگر این ساحه به صفت پارک ملی اعلام شود، این مشکل تا حد زیادی مرفوع خواهد شد.
مسوولان ادارۀ ملی حفاظت محیط زیست افغانستان می گویند که در سطح آن کشور ۲۰ ساحۀ پیشنهادی تحت حفاظت وجود دارد.
دشت ناور در ۵۵ کیلومتری شهر غزنی حدود ۷۰ هزار هکتار زمین مساحت دارد که مساحت بند طبیعی آب آن حدود ۳۵۰۰ هکتار می باشد.
شواهد تاریخی به دست آمده از این ساحه نشان می دهد که انسان های ماقبل تاریخ در اطراف دشت ناور اقامت داشته اند.
درسال ۱۳۸۸ خورشیدی بند امیر در ولایت بامیان به عنوان اولین پارک ملی افغانستان و پس از آن واخان بدخشان سال گذشته دومین پارک ملی آن کشور اعلام شد.
منبع:VOAدری
باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
ایام سوگواری سید و سالار شهیدان بر همه جهانیان تسلیت باد
دولت افغانستان بهتازگی سیزده سفیر جدید در شماری از کشورها تعیین کرده و نهادی تازه تحت عنوان سفارت سیار و نمایندگی فوقالعاده ریاست جمهوری در ایران» ایجاد کرده است. وزارت امور خارجه افغانستان اعلام کرده است اشرف غنی، رییسجمهوری، به پیشنهاد این وزارتخانه، این دیپلماتها بهمنظور تقویت دستگاه دیپلماسی تعیین کرده است.
محمد شفق خواتی، سفیر سیار و نماینده ویژه رییسجمهوری افغانستان در ایران تعیین شده است. او در توضیح اهداف، تشکیلات و نقش سفارت سیار افغانستان در ایران میگوید این نهاد تازهتاسیس دارای دو دفتر در تهران و کابل خواهد بود و سفیر موردنظر هم در تهران و هم در مقر وزارت امور خارجه در کابل حضور متناوب خواهد داشت. به گفته شفق خواتی، سفیر سیار همانند سفیر عادی ساکن در کشور از کلیه مزایا و مصونیتهای دیپلماتیک برخوردار است.
او در یادداشتی در صفحه فیسبوکش نوشته است سفارت سیار در تهران، پس از گفتوگوهای مفصل با ریاست جمهوری و وزارت خارجه این کشور، بهدلیل تراکم مسائل و خواستههای اتباع افغانستان و همچنین برخی چالشهای موجود در سفارت کنونی افغانستان در تهران، ایجاد شده است. به گفته شفق خواتی، چالشها و مسائل مهاجران با ظرفیت محدود سفارت فعلی افغانستان در تهران رفعشدنی نیست و بهدلیل نیاز به یک سفارت مستقل و جدا در کنار سفارت کنونی، با عرصه کاری جداگانه و مستقل و با لایحه وظایف مشخص بهمنظور جلوگیری از تداخل کاری، تاسیس شده است».
رسیدگی به امور اتباع و زمینهسازی برای بهرهگیری از ظرفیتهای آنان برای رشد و توسعه افغانستان از اولویتهای سفارت سیار عنوان شده است.
بنا بر آمار وزارت مهاجران افغانستان، ۲/۵ میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی میکنند که از این تعداد، ۹۵۰ هزار نفر دارای کارت، ۴۵۰ هزار نفر دارای ویزای بلندمدت، ۷۵۰ هزار نفر بدون مدرک سرشماری و حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر بدون مدرک در ایران زندگی میکنند.
به گفته شفق خواتی، سفارت سیار در تهران در پی قانونی کردن تمام ترددها میان دو کشور و صدور شناسنامه الکترونیکی و پاسپورت الکترونیکی برای تمام اتباع افغانستان در ایران است. سفارت جدید ماموریت حفاظت از حقوق اتباع افغانستان در ایران را بر عهده دارد و سعی میکند زمینه کارگری قانونی را برای مهاجران در ایران فراهم کند.
سفارت سیار افغانستان در وزارت خارجه در کابل دفتر دارد و جدا از سفارت کنونی افغانستان در تهران، بهطور مستقل فعالیت خواهد کرد. بنا بر توضیح شفق خواتی، سفارت سیار دارای سه مستشار و معاون حقوقی، اقتصادی، اداری و فنی برخوردار از امتیازهای مستشاران سفارت کنونی است و پنج کارشناس حقوق بینالملل، حقوق خصوصی، اقتصاد، فرهنگی و آب و برق دارد.
به گفته شفق خواتی، بخش کنسولی و وابسته مهاجران در سفارت فعلی در تهران و کنسولگریهای مشهد و زاهدان و حدود ۶۰ نفر از کارکنان رسمی و قراردادی این بخشها در ساختار سفارت جدید ادغام خواهد شد. او تصریح کرده است که مجموع پرسنل سفارت جدید بین ۸۰ تا ۱۰۰ نفر پیشبینی شده است.
سفیر سیار افغانستان در تهران همچنین گفته است برای حل مشکلات مهاجران، جلوگیری از ازدحام و رسیدگی سریع به مسائل، قرار است غیر از سفارت جدید در تهران، مشهد، زاهدان یا کرمان، اصفهان و قم، در ۱۲ استان دیگر ایران نیز که تعداد قابلتوجهی از اتباع افغانستان حضور دارند، دفاتر فرعی و اقماری ایجاد گردد تا مهاجران برای انجام امورشان ناگزیر نباشند از استانهای دور به تهران مراجعه کنند.
محمد شفق خواتی، ۴۰ ساله، استاد دانشگاه است و کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته علوم ی از دانشگاه مفید و دکترای علوم ی را از دانشگاه شهید بهشتی ایران دریافت کرده است. شفق خواتی چند کتاب از جمله جایگاه اهلبیت از دیدگاه ابوحنیفه»، نگاه جامعهشناختی و حقوقی به پدیده فساد اداری در افغانستان»، عقلانیت ی و ساخت قدرت در افغانستان معاصر» و اندیشه ی در اسلام» را منتشر کرده است. او در دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری افغانستان، یکی از سخنگویان تیم انتخاباتی اشرف غنی، رییسجمهوری افغانستان، و مشاور امور توسعه سرور دانش، معاون ریاست جمهوری، بود.
منبع:ایران اینترنشنال
درباره این سایت